آهنگ تنهایی از سهراب پاکزاد
کم کم از تنهایی از اون همه دردایی که داشتم تو زندگیم بدونه هیچ فردایی میمردم وا شد چشمم افتاد تو دو تا چشم زیبای تو همون چشمای عجیبت که تو عمرمم ندیدم شب شد و روز شد و بد بود حالم خوب شد و خیلی بهتر شدم وقتی دستای قشنگتو گرفتم کم کم آروم شدم عاشقه تو مست تو عاشقه چشمای تو آرومه اون صحنه چقدر قشنگه حالا اگه نبینمت یه روز تو رو چی میشه اون روز ای خدا وای وای وای نیای یه روز بهم بگی میخوام برم خدا نگهدارت باشه وای وای وای بیا بذاز هر روز و هر شب هی فقط نگاهت کنم بیینمت حیفه هی هی بیا نباشی مام یه جوری که بگن اونام جدا میشن ببین کی کی کی تک تک حرفایی که میزدیم تنهایی رو درختو برگو در و دیوار و هر جایی نوشتم شمعاتو عکساتو شیشه های عطراتو هر چی که داشتم از تو توو همه جای این اتاق گذاشتم کم کم آروم شدم دیوونه ی حرفه تو میگفتی برو توو بارون این صحنه چقدر قشنگه حالا اگه نبینمت یه روز تو رو چی میشه اون روز ای خدا وای وای وای نیای یه روز بهم بگی میخوام برم خدا نگهدارت باشه وای وای وای بیا بذاز هر روز و هر شب هی فقط نگاهت کنم بیینمت حیفه هی هی بیا نباشی مام یه جوری که بگن اونام جدا میشن ببین کی کی کی