آهنگ مهتاب تو فانوس از رضا یزدانی
مهتاب تو فانوس، چالوس تا دریا
پوشیدن موجا تو بطن یک رویا
هم باور و هم پا از کافه تا مترو
سرگیجه تو رویا با عطر اسپرسو
از سینما فرهنگ با برف تا دربند
دستا گره خورده لبخند در لبخند
شب با صدای تو ، شمع و تو و گیتار
مهتاب تو فانوس ، چالوس تا دریا
پوشیدن موجا تو بطن یک رویا
هم باور و هم پا از کافه تا مترو
سرگیجه تو رویا با عطر اسپرسو
از سینما فرهنگ با برف تا دربند
دستا گره خورده لبخند در لبخند
شب با صدای تو ، شمع و تو و گیتار
شب های بی خوابی تاریخ بی تکرار
رقص جنون آمیز زیر تن بارون ، چشم و دل و بستن رو منطق و رو قانون
لبریز شعر نو از دفتر سهراب، هم پرسه با فرهاد توی شب مهتاب
گز کردن پاییز ، بو کردن برگها
یک استکان چایی، تو دل دل سرما
تعطیلی اخبار ، دنیا همین خونست
قهر تو آتیشه ، لبخندت آتش بس
رویا همین شعره در انعکاس تو
هر لحظه ی با تو یک اتفاق نو
دنیا همین لحظست امروزو باور کن
بی واژه میخونم حرفامو از بَر کن
فردای واهی رو ، به آدما بسپار
به آدمای تو روزنامه و اخبار